جزیره هرمز

هرمز کنونی

در آغاز قرن شانزدهم، ظهور پرتغالی ها در خلیح فارس سبب شد که در روند الگوی سنتی تجارت دگرگونی هایی پدید آید. آنها نه بعنوان بازرگان، بلکه بعنوان فاتحان نظامی وارد خلیج فارس شدند و طرح و نقشه آنان این بود که سلطه مطلقه شان را نه تنها در این آبراه بلکه در سرتاسر آسیا…

هرمز جدید

در پی هجوم قوم وحشی مغول (۶۹۹-۷۰۰ هق) همراه با میربها الدین ایاز پانزدهمین امیر هرموز شهر و دیار خود را ترک گفتند و به این جزیره غیر مسکون پناهنده شدند و به عمران و آبادانی آن پرداختند و به یادگار موطن اولیه خود، آن جا را هم «هرموز» نامیدند . بعد از یورش مغولآن…

هرمز در سفرنامه ابن بطوطه

سپس مسافرت کردم از شهرهای هرمز و هرمز شهری است بر ساحل دریا و آن را مغستان هم مینامند (مقصود میناب کنونی) ومقابل آن دریا هرمز جدید است که بین این دو سه فرسخ راه است و رسیدم به هرمز جدید وآن جزیره ایست که شهر انرا جرون خوانده می شود وآن شهری است زیبا و بزرگ ودارای بازارهای مملو از کالا ومردم مرسی وهند وسند است و از آنجا کالای تجارتی هند به عراقین وفارس وخراسان حمل میگردد و در این شهر سلطان ساکن است واین جزیره راه یک روز است واکثر آن شوره زار است و کوههای نمکی وآن نمک چرکین است واز ان نمک درست می کنند. ایرانیها برای زینت درست کرده اند مناره هائی که چراغ بر آن می گذارند.
آن چشمه های آب نیست و حوضهای از ساروج ساخته شده وآب باران در آن ذخیره می کردند دیده می شده و آن در نزدیکی شهر است (منظور همان برکه های آب است) می آورند با خیک پر از آب می کنند و در پشت خود حمل ممی نمایند تا دریا وآب می دهند قایقها وسفینهای کوچک را همچنان به خوراکشان ماهی و خمایست که از بصره وعمان برای آنها می آورند آب در این جزیره قیمتی است ودر شهر از از این آب ها می آورند. از عجایبی که دیدم سر ماهی بود که بر در مسجد جامع شهر بین مسجد و بازار نصب کرده بودند که سوراخهای دو چشم آن همچنان دو در بود که از یک در داخل و از در دیگر خارج می شدند ودر جزیره ملاقات می نمودند.
…ادامه دارد.

سفر نامه ماهوان چینی به هرمز

وي در این‌ سفرنامه‌ تصویري از جنبه‌‌هاي آئینی‌ و چشم‌ انداز کامل‌ اجتماعی‌ – اقتصادي هرمز سیاهه‌ کالاهاي وارداتی‌ و صادراتی‌ ف عرف و عادت، بازارها و بازرگان‌ها، روابط‌ تجاري و… به‌ دست‌ می‌‌دهد. به‌ طور کلی‌ ماهوا،‌ جامعه‌ هرمز را به‌ چشم‌ جامعه‌ آرمانی‌ نگریسته‌ است‌ و بر خلاف تمام مورخان و جهانگردان، تصویر زیبائی‌ از این‌ شهر ترسیم‌ می‌‌کند سراسر آکنده از غیرت دینی‌، رفاه مادي و بهرورزي و خوشبختی‌.

مارکوپولو در هرمز

مارکوپولو درباره هرمز نوشته این شهر را منطقه قدیمی سرسبز و خرمی می داند که تنوع زیادی از میوه ها در آن وجود دارد. این شهر محلی برای داد و ستد بازرگانان کیش و خلیج فارس بوده است. همچنین بازرگانان هند نیز با کشتی های بزرگی از انواع کالاهای قیمتی همچون مروارید، سنگ های قیمتی و نیز ادویه، پارچه و دیگر کالاها به این ناحیه می آمده اند

هرمز کهنه هرمز قدیم

هرمز کهنه که هرمز بری (خشکی)، نابند و دیوان‌خانه نیز نامیده شده، شهری در نزدیکی میناب کنونی واقع بر کرانه‌های سرزمین اصلی ایران و مرکز ملوک هرمز در دوره مغولان بود.[ این شهر تاریخی در ۶۰ کیلومتری جزیره هرمز قرار داشت و تا سال ۱۳۰۱ میلادی که مرکز حکومت ملوک هرمز برای در امان ماندن از حملات مغول‌ها و ترک‌ها به جزیره منتقل شد، رونق داشت.

جزیره هرمز در دوران پرتغالی ها

اما هرمز در آستانه قرن دهم هجری‌/‌پانزدهم میلادی با فاجعه‌ای مواجه شد که نه تنها این جزیره، بلکه کل جهان آن روز را در خود فرو برد. جهان‌گشایان اروپایی این بار سوار بر کشتی‌های قدرتمند و توپدار خود با گذر از دماغه امیدنیک در جنوب آفریقا سر از اقیانوس هند و خلیج‌فارس و ثروت‌های خفته…