زندگی نامه شهید فریدون صالحی
شهید فریدون صالحی فرزند محمد و زهرا در سال 1344 در جزیره هرمز دیده به جهان گشود . این شهید بزرگوار دارای 5 برادر و 3 خواهر می باشند ، شغل پدرش صیادی بود و از این طریق امرار معاش می کردند.
شهید صالحی تحصیلات خود را تا پایان دوره ابتدایی گذراندند ، از همان سنین نوجوانی در عرصه فرهنگ و ورزش فعالیتداشتند . ایشان بسیار خانواده دوست بودند ، احترام همه را بخصوص پدر و مادرشان داشتند و هیچ گاه روی حرفشان حرفی نمی زدند. بعد از پیروزی انقلاب و تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به همراه دوستان وارد این عرصه شدند و همیشه در راه امام و انقلاب بودند تا اینکه به عضویت سپاه درآمدند و در این نهاد انجام وظیفه کردند .عاشق شهادت بودند و فعالیت های زیادی در سپاه داشتند همیشه ذکر لبشان این بود که من شهید می شوم و همیشه آرزوی شهادت در سر می پروراندند . با شروع جنگ تحمیلی وارد جبهه نبرد حق علیه باطل شدند و بعد از چندماه فعالیت در جبهه از ناحیه کتف مجروح و 25 روز در بیمارستان مشخد تحت مداوا و درمان بودند و از اینکه شهادت نصیبش نشده بود خیلی ناراحت بود . بعد از مجروحیت در تاریخ 9 خرداد 62 با دختری نجیب زاده از دیار خوزستان ازدواج کرده و حاصل این ازدواج فرزندی به نام مهدی بود . وصیت شهید به خواهرانش این بود که همیشه زینب وار زندگی کنید و وقتی خبر شهادتم را آوردند گریه نکنید، چون من به آرزوی خود رسیده و درختی که کاشته ام را آبیاری کرده ام.
ایشان این شعر دائما ذکر لبشان بود :
دویدم من دویدم به خوزستان رسیدم
رفتم لب رودخانه دیدم آقای رودخانه
گفتم آقای رودخانه بابام کی میاد به خانه
گفت که بابا نداری من که بابا ندارم
سر رو دوشش بزارم وقتی میاد به خانه قرآن براش بخوانم
گفت بابای تو شهیدشد جاندار روسفید شد
و سرانجام در تاریخ 17 اسفند 1363 در حین اجام ماموریت به آرزوی همیشگی اش که شهادت بود رسید