پاسدارشهید علی هرمزی فرزند عباس معروف به علی عباس به شماره شناسنامه 140 در تاریخ 9 تیرماه سال 1310 شمسی در هرمز دیده به جهان گشود . تا مقطع ابتدایی تحصیل کرد و قبل از جنگ و بعدها در معدن خاک هرمز به عنوان کارگر فنی کار میکرد . متاهل و دارای 8 فرزند بود . او عضو فعال بسیج بود که با تشکیل سپاه پاسدار قراردادی سپاه پاسداران شد و در یگان دریایی خدمت می کرد . در کربلای 4 و 5 در مناطق جنگی شرکت کرد و در تاریخ 4 دی ماه 1365 شمسی در منطقه ی پاسگاه زید در اثر اصابت ترکش به پهلوی چپ و پشت گردن در سن 55 سالگی به شهادت رسید و در گلزار شهدای هرمز دفن گردید.
متن وصیت نامه شهید علی هرمزی فرزند عباس
به تاریخ 30/9/1365
ولا تحسبن …
حمد و سپاس ازآن خدایی است یکتا و بلندمرتبه که ما را از اسفل السافلین به ملکوت اعلی رساند و حمد وسپاس مخصوص آن است که این همه نعمت را در اختیار بشر گذاشت تا بتواند به وسیله ی آن ها خود را به جهان ابدیت برساند و حمد و سپاس از آن خداست که محمد (ص) را آفرید شهادت می دهم که محمد(ص) رسول و فرستاده خداست و شهادت می دهم که علی (ع) بعد از پیامبر ولی و جانشین پیامبر است شهادت می دهم که ولایت فقیه بر حق است وصیت نامه خود را باقلبی سرشار از عشق و علاقه به شهادت آغاز می کنم و می روم تا این عشق آتشین را که در درون دلم مشتعل گشته با دیدن خدای خود آن را خاموش کنم و می روم تا اینکه دست متجاوزین را از میهن و دینم و آرامنم و ناموسم کوتاه نمایم و می روم تا ندای هل من ناصر حسینی را جواب دهم و آنگونه که حسین و یارانش به شهادت رسیدند من هم راهشان را ادامه دهم .
پسرجان حسین جان تو و جان خواهرانت از ایشان دوری ننمایید مخصوصا خواهر کوچکت . حسین جان برادرانت حسن و عباس را مواظبت نمایید و عباس را همانطور که می دانید نامزد دارد ایشان راکمک نمایید و عروسی را برپا کنید (انشالله به امیدخدا) حسین جان همیشه مادرت را سرکشی نمایید و هرچه گفتند گوش به حرفش کنید حسین جان دامادهایتان را همیشه به منزلشان بروید و صحبت کنید و از طرف من به ایشان بگویید همینطور که قبلا می آمدید منزل خودتان است بیایید حسین جان هرچه دارم مال همگی شماست و هرچه طلب دارم که به مبلغ 24 هزار تومان از بهزیستی و 4 هزار و پانصد تومان از داماد حاجی رودانی و مبلغ 4 تومان از اداره پست دریافت نمایید و مبلغ 30 هزارتومان که داده بودم به شرکت مرزنشینان برای موتور و تلویزیون دریافت نمایید رسید در شرکت مرزنشینان داریم یک سهمیه در شرکت معدن و یک سهمیه در شرکتی که وابسته به تهران است آقای قنبر حاجی رضا می داند مطالبه نمایید. حقوقی از شرکت معدن می گیرم دریافت نمایید و هر مدرکی خواست به آن شرکت تحویل نمایید. شناسنامه ها همان جاست. حسین جان از خداوند غافل نباش و خداوند را همیشه یاد کنید تا بتوانید قرآن را فرا بگیرید و حدیث و زیارت نامه ی امام حسین را هرشب بخوانید.
در پایان وصیت نامه خودم ، شما و کلیه افراد خانواده به خداوند ایزد تعالی می سپارم و آرزو دارم که با توجه به عنایات خواوندی بتوانید به زندگی روزمره خود ادامه دهید .
والسلام علی عباس هرمزی
خاطره “کمک شهید علی هرمزی به زائر درمانده امام رضا (ع) “به روایت شهربانو سلمانی هرمزی همسر شهید
یکسال به اتفاق شهید رفته بودیم مشهد ، توی حرم دیدیم یک خانم و آقایی آمدند نزد ما و مشکلاتشان را با شهید مطرح نمودند ،شهید هم بلافاصله ساعت و انگشتر نقره ای اش را بیرون آورد و فروخت و پول آن را به زن و مرد درمانده در سفر داد…{راوی: شهربانو سلمانی هرمزی}
شهید علی هرمزي ، نهم تير 1310، در جزيره هرمز از توابع شهرستان قشم ديده به جهان گشود. پدرش عباس، مغازهدار بود و مادرش فاطمه (فوت1321) نام داشت. تا دوم ابتدايي درس خواند. در معدن خاك سرخ كارگري ميكرد. سال 1331 ازدواج كرد و صاحب سه پسر و پنج دختر شد. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيستم دي 1365، در پاسگاه زيد عراق بر اثر اصابت تركش به پهلو، به شهادت نائل آمد . مزار او در زادگاهش واقع است. روحش شاد!