شهید موسی اوجی زاده فرزند عبدالله در اول مهر سال 1350 شمسی در بندر تیاب از توابع غربی شهرستان میناب دیده به جهان گشود. تا دو سالگی در بندر ساکن بود و بقیه ی عمر خود را در جزیره هرمز گذراند.
او تا مقطع پنجم ابتدایی درس خواند در زندگی عادی بیشتر به شغل صیادی مشغول بود در نوزده سالگی در سال 1369 ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دختری به نام مهدیه است که شهید گرانقدر فقط چهل روز با دختر عزیزش به سر برد.
او در دی ماه سال هزار و سیصد و هفتاد شمسی در حین مانور در ابهای نیلگون خلیج فارس در سن بیست سالگی به شهادت رسید. پیکرشان در بهشت زهرای جزیره هرمز به خاک سپرده شد.
پدر شهید می فرماید:
هر پدری از فرزند خود خاطرات زیادی دارد و خاطره بنده از فرزند شهیدم این است.. او به خدمت سربازی مشغول بود که یک روز که به مرخصی امده بود گفت که من میخواهم به دیدار رهبرم بروم در ان زمان رهبر کبیر انقلاب به جزیره ابوموسی امده بود او به خاطر علاقه زیاد به رهبرشان می خواست در مانور شرکت کند تا رهبرش را ببیند. او گفت می خواهد به جزیره ابو موسی برود ولی من مخالفت کردم و مانع شدم ولی گفت : به دلم افتاده است وباید حتما بروم ودر همین سفر بر روی دریا در شرکت در مانور به شهادت رسید.
وی به خاطرات جبهه و افرادی که برای مملکت خود از جان مایه می گذاشتند و به خانواده شهدا علاقه ی فراوانی داشت. از دروغ و کینه توزی و افرادی که خود را از دیگران بالاتر می دانستند خیلی بدش می امد بیشتر اوقات فراغت خود را با خواندن قران و ورزش کردن سپری می کرد و در یک تیم ورزشی نیز فعالیت داشت .
یک هفته قبل از شهادت رفتار او تغییر کرد و به انسانی بسیار ارام تبدیل شد که یکی از ارزوهایش شهید شدن و با شهادت مهشور شدن بود. همیشه و در همه حال حتی به هنگام عصبانیت خندان بود و سعی می کرد خشمش را کنترل کند نسبت به افراد بزرگتر حتی کوچک تر از خود احترام خاصی قائل می شد و همیشه از پند ها و نصیحت های انان استفاده می کرد هیچوقت نظر خود را به دیگران تحمیل نمی کرد و همیشه در نظر خواهی از نظر و پیشنهاد دیگران استفاده می نمود.
او در خدمت سربازی در سپاه پاسداران سمت ناخدایی قایق موتوری را بر عهده داشت و با قایق پرسنل سپاه جزیره ی قشم را که ساکن هرمز بودند جابه جا می نمود. شهید در مانور مشترک خیبر با اصرار زیاد خودشان و موافقت فرمانده جایگزین یکی از سربازان ناخدای شرکت کننده در مانور می گردند.
شهید مثل اینکه از شهادت خود خبر داشته باشد زیرا قبل از شهادت و قبل از رفتن از جزیره هرمز به قشم بر روی درب اتاق خود نوشته بود انشالله که خداوند روح این شهید را با روح شهدای کربلا محشور بگرداند.
و همچنین در محل استقرار سپاه قشم روی عکسهای یادگاری که به دوستان خود هدیه کرده بود نیز چنین جملاتی شهید در راه حق موسی اوجی زاده را نوشته بود.
در شب مانور قایق موتوری شهید و دیگر همرزم او به کشتی یدک کشی متصل بوده است که یک بار قایق شهید در اب وازگون شده و شهید و همرزم او خود را به کشتی یدک کش می رسانند و دوباره تقاضای قایق موتوری جدید ی کرده و اصراری که می کنند قایق در اختیار او و همرزمش قرار داده می شود.
این دو نفر در ابهای نیلگون خلیج فارس بین جزایر هنگام و تنب بزرگ در مانور شرکت می کنند و بعد از مدتی مانور دادن و بالا رفتن توان رزمی خویش و شرکت در مانور دریایی دوباره قایقشان در تاریخ 12/10/1370شمسی متلاشی شده و شهید و همرزم او در این زمان به دلیل خفگی در اب به درجه رفیع شهادت نایل می شوند پیکر مطهر ایشان بعد از دو روز در سواحل جزیره هنگام پیدا شد. شهید در ابهای خلیج فارس در یک شب بسیار طوفانی در سن بیست سالگی به شهادت رسید. پیکر شهید در تاریخ 14/10/1370بعد از تشییع در جزیره هرمز به خاک سپرده شد.