شهید عبدل رنجبری پور فرزند غلام و خیری رنجبری به شماه شناسنامه 1873 در 11/8/1342 شمسی در شهرستان میناب دیده به جهان گشود. بعدها ساکن جزیره هرمزگردید و تا مقطع راهنمایی تحصیل کرد و با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل کمیته های انقلاب اسلامی به عضویت رسمی کمیته انقلاب اسلامی هرمز درآمد. در تاریخ 22/12/64 در ماموریتی که از طرف کمیته انقلاب اسلامی برای صیانت ازآب های نیلگون خلیج همیشه فارس به ایشان محول گردید در سن بیست و نه سالگی در منطقه ی خلیج فارس در حین ماموریت گشت دریایی در تنگه ی هرمز مفقود الاثر گردید .
خواهر شهید می گوید:
من به عنوان خواهر کوچک شهید می خواهم درباره زندگی برادرم بنویسم گرچه من یادی از آن روزها ندارم ولی از گفته ها و صحبت های بزرگ ترها از جمله پدر و مادرم و دوستانش از زندگی ساده ی او می گویم .
عبدل در بامداد روز 11/8/1342 شمسی در خانواده ای فقیر و ساده که پایبند به اصول و عقاید مذهبی هستند دیده به جهان گشود و با تولد خویش شادی و سرور را به خانواده هدیه آورد . عبدل در سایه ی تعلیمات پدر و خانواده تربیت و پرورش یافت تا اینکه به سن مدرسه رسید . تحصیلات ابتدایی اش و همینطور تحصیلات راهنمایی را در جزیره هرمز با موفقیت طی کرد . به علت فقر و بضاعت کم مالی موفق به ادامه تحصیل نشد و برای کمک به خانواده و تامین مایحتاج زندگی هرکاری که از توان انجام آن برمی آمد انجام می داد . عبدل نسبت به انجام فرائض دینی خیلی مقیّد بود. هیچگاه نماز و روزه اش قضا نشد. رفتار و اخلاق نیکویش زبانزد خاص و عام بود . خوشرو و همیشه خنده ای بر لب داشت و با مردم مهربان بود و به همه احترام می گذاشت. احترام به پدر و مادر را مانند واجبات می دانست . مرد انقلاب و می توان گفت که واقعا حزب اللهی بود . همیشه و همه جا برعلیه نظام ستم شاهی صحبت می کرد. در راهپیمایی ها و تظاهرات شرکت می کرد. و از مرگ و زندان واهمه نداشت . پدرم می گوید : عبدل به پشت بام می رفت و شعار الله اکبر سر می داد و مردم را ضد رژیم شاه تشویق به حضور در راهپیمایی می کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی و بازگشت پیروزمندانه امام امت ، خمینی کبیر به کشور عزیزمان ایران ، عبدل از شادی در پوست خود نمی گنجید. با شور و شوق خاصی در همان اوایل انقلاب در کمیته انقلاب مشغول خدمت شد. کارش را خیر می دانست و آن را چون عبادت انجام می داد. عبدل به تشویق پدر و مادر و خانواده به سنت رسول الله روی آورد و در تاریخ 1/2/62 ازدواج کرد . نتیجه ی زندگی مشترک آن یک دختر است . عبدل پس از آن به کمیته ی انقلاب و نیروی انتظامی قشم رفت و خدمت خویش به نظام مقدس اسلامی را ادامه داد. ماموریت و کار اصلی اش گشت زنی دریایی بوده است . عبدل به همراه دیگر همرزمانش در یکی از ماموریت های دریایی به درجه رفیع شهادت نائل گردید و حتی پیکر مطهرشان نیز به دست نیامد. عبدل علاقه ی وافری به قرآن داشت و در هر فرصتی قرآن می خواند . امام خمینی (ره) را خیلی دوست داشت، دیدن امام و ملاقات با وی نهایت آرزوی او بود . به هنگام پخش سخنان امام از تلویزیون تمام حواسش متوجّه امام و کلمات و جملات امام بود . به گفته های امام توجه و عمل می کرد . او بسیجی و مخلص امام بود . خدا را سپاسگزارم که چنین براداری داشته ام ، برادری که برای حفظ و دفاع از اسلام و ناموس خویش جان بر کف گرفت و مبه مصاف دشمن دین و ایمان و سرزمینمان رفت و عبدل هیچ وقت کار بی نکرد که کسی از او دلخور و نگران باشد . به نظر من ، او مهربان ترین مردم بود .