شهید ابراهیم حسینی محمد احمدی فرزند غلام در تاریخ اول فروردین سال 1341 شمسی در جزیره هرمز دیده به جهان گشود او با کارگری کردن و صیادی به مادرش در مخارج منزل یاری می داد. قبل از انقلاب حتی برای شرکت در راهپیمایی ها به بندرعباس می رفت . با تشکیل بسیج در فعالیت های بسیج و مبارزه بال منافقین شرکت فعالی داشت او با ماموریتی چندین ماهه به شهر قم و آموزش قرآن کارت مربی گری قرآن را گرفت و مدت ها مربی قرآن بود . غواضی ، ناخدای شناورهای تندرو از توانمندی های دیگر شهید بود بارها به جبهه رفت و دو بار نیز مجروح گردید در تاریخ 3 آبان ماه 1376 شمسی در ماموریتی که در آب های نیلگون خلیج همیشه فارس داشت به همراه دو تن از همرزمانش در سن 36 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل شد و در گلزار شهدای هرمز دفن گردید .
خاطرات زیر از زبان سیده مهدیه موسویبا تحصیلات سیکل خانه دار همسر بزرگوارشهید ابراهیم حسینی است :
… « با وی در تاریخ 21 /1/1371 ازدواج کردم و ما زندگی خوب و موفقی داشتیم که زبانزد فامیل بود چون پدر شهید در جوانی فوت کردند شهید بالاجبار باید سرپرستی خانواده خود را برعهده می گرفت زمانی که ایشان فرمانده حوزه مقاومت بودند و من هم عضو همین حوزه بودم خاطذه ای از ایشان دارم که ذکر می کنم ایشان راز نگه دار خوبی در مسائل کاری بودند وقتی در منزل از ایشان می پرسیدم برنامه کاری شما در آینده چیست ؟ می گفتند:هرگاه دیگر بسیجی ها از آ« مطلع شدند شما نیز با خبر خواهید شد اگر اردویی برای بسیجی ها قرار بود گذاشته شود به بنده اجازه نمی داد که همراه خواهران به اردو بروم ایشان می گفتند بهتر است موقعیت را برای دیگران فراهم کنی تا به اردوهای آموزشی بروند و از دروس و آموزش اردو استفاده کنند . خاطره ای دیگری که از ایشان دارم زمانی بود که شهید فرمانده سپاه فرودگاه در جزیره قشم را برعهده داشتند و بهمین خاطر از سپاه فرودگاه برای ما غذا می آوردند ولی ایشان با این کار به سختی مخالفت می کردند ومی گفتند نیازی به این کار نیست این اموال بیت المال است . او عاشق جنگ و جبهه و شهادت بود وبالاخره به آرزوی دیرینه خود و به شهادت در راه خدا رسید.
روحش شاد. یادم می آید که ایشان که هم سن شهید غلامزاده بودند و چون همسایه ایشان بودند با هم به مدرسه می رفتند . این دو دوست باهم و همراه همدیگر در سپاه پاسداران ثبت نام کردند و باهم نیز به جبهه حق علیه باطل شتافتند ولی شهید غلامزاده زودتر از ایشان به شهادت رسیدند و همسرم همیشه می گفت شهید غلامزاده یک پله از من جلوتر ات زیرا از من زودتر بهه فیض شهادت و به خدا رسیده است شهید قلبی رئوف و مهربان داشت وقتی فیلم های دفاع مقدس و جبهه و جنگ را نگاه می کرد اشک از چشمانش جاری میشد . شهید ابراهیم حسینی محمد احمدی فرمانده یگان دریایی سپاه هرمز بهمراه عباس سلامتی که پیک گردان 155 عاشورا بودند و اسماعیل غلامزاده و بسیجی محمد محمدی عضو گردان 155 عاشورا در معیت همدیگر برای گشت زنی با قایق تندرئ در ح.الی تنگه ی هرمز و شرق جزیره هرمز عازم می شود آنان در حین ماموریت گشت های دریایی برای صیانت از اب های کشور پهناور ایران در آب های نیلگون خلیج همیشه فارس در روز سوم آبان 1376 شمسی در اثر طوفان و مشکلات جوی دچار حادثه شده و غرق می گردند و از این میان فقط اسماعیل غلامزاده توسط صیادان محلی از آب گرفته شده و نجات می یابد ولی اجساد بقیه همراهان 48 ساعت بعد در اطراف منطقه از آب دریا گرفته و در جزیره هرمز در گلزار شهدای هرمز دفن می گردد.