شهید جعفر پاینده فرزند حسین به شماره شناسنامه 3113 در نهم شهریور سال 1342 در خانواده زحمتکش و فقیردر منطقه محروم جزیره قشم دیده به جهان گشود.
تا سطح دوم دبیرستان درس خواند دوران طفولیت و نوجوانی را در جزیره هرمز سپری کرد. او در تابستان ها جهت به کمک خانواده به کارگری می پرداخت. در بیست و ششم تیرماه سال هزار و سیصد و شصت شمسی به عضویت سپاه پاسداران بندر عباس درامد.
با فعال شدن عملیات تروریستی منافقین به بندر لنگه اعزام گردید. بعد ها در عملیات ازاد سازی خرمشهر شرکت جست و بر اثر ترکش خمپاره به سر و گردن در تاریخ دهم اردیبهشت شصت و یک شمسی در سن بیست سالگی به شهادت رسید و در جزیره هرمز دفن گردید.
شهید در دوران تحصیل برای کمک به معاش خانواده تابستانه ایی گرم و طاقت فرسا را به کار مشغول بود. با اوج گیری انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت ایت الله خمینی به همراه دیگر دانش اموزان با شرکت در تظاهرات و راهپیمایی ها به افشای رزیم سفاک پهلوی می پرداخت. در پخش اعلامیه های امام و پوستر های ایشان و فعالیتهای مذهبی و سیاسی در کتابخانه مسجد جامع هرمز نقش بسزایی داشت.
بعد از پیروزی انقلاب و پس از تشکیل سپاه و بسیج به فرمان امام خمینی در فعالیتهای بسیج همراه با دیگر همرزمانش در نگهبانی و حراست اموزش های عقیدتی و نظامی شرکت کرده و همواره خود را محیا نگه می داشت.
در بیشتر اردوهای هجرت که از سوی بسیج سپاه به شهر های اصفهان و دیگر مناطق کشور جهت بالا بردن سطح اگاهی های علمی مذهبی و نظامی بسیجیان اعزام و برگزار می شد شرکت فعال داشت.
ایشان با عضویت در یکی از تیمهای جزیره هرمز به فعالیت های ورزشی نیز می پرداخت.
شهید علاقه ی زیادی به امام راحل داشت و ضمن معرفی ایشان به خانواده همواره از امام و اهدافش حمایت و پشتیبانی می نمود.
هیچوقت نماز مسجد و روزه ایشان ترک نمیشد و در کتابخانه کوچک مذهبی خود به مطالعه می پرداخت.
در جریان طوفان هولناک جزیره هرمز که در سال 1360 شمسی به وقوع پیوست به همراه دیگر یارانش چون شهید غلامزاده و شهید ازموده در نجات غرق شدگان و بیرون کشیدن اجساد ماهیگیران تلاش های زیادی انجام داد
در تاریخ 26/4/1360 بنا به مسئولیتی که در خود جهن حفظ و پاسداری از کیان اسلامی احساس می کرد به عضویت سپاه پاسداران (ندسا) درامد.
با فعال شدن عملیات تروریستی توسط منافقین و درگیری شدید بین فرقه های شیعه و سنی در بندر لنگه بنا به ضرورت به این منطقه اعزام و در قسمت واحد عملیکات مشغول به فعالیت شد.
خاطراتی از شهید به نقل از خواهر ایشان:
روزی که مادر شهید در بیمارستلن شهید محمدی بندر عباس در حال احتضار بودند در لحظات اخر دیدم که مادرم دست هابش را به طرف سقف اتاق بلند کردند مثل اینکه می خواهد کسی را در اغوش بگیرد و شهیدش را صدا می زد. در این لحظه صدا زدم مادرم چه خبر است ؟ او گفت : مگر شما نمی بینید که جعفرامده است؟ و بعد از چند لحظع جان به جان افرین تسلیم کرد.
با شروع جنگ تحمیلی شور و اشتیاق فراوانی در برادران سپاه و بسیج جهت اعزام به جبهه ایجاد شده بود و شهید هم از این قاعده مستثنی نبود بعد از 10ماه فعالیت در سپاه بندر لنگه و نیاز شدید جبهه ها به نیروی تازه نفس بدلیل اشتیاق زیاد برادران بعد از قرعه کشی شهید به همراه نه نفر از دوستان به جبهه اعزام شدند.
بدلیل حضور برادر بزرگ ایشان در جبهه و کهولت سن پدرشان وی سرپرستی خانواده را بر عهده داشت . لذا تعدادی از دوستان با حضور ایشان در جبهه موافق نبودند اما شهید بر تصمیم خود پافشاری نمود و بلافاصله نامه ایی تنظیم کرد و توسط شهید عباس زراعت به خانواده رساند تا انها را از رفتن خود مطلع کند.
شهید جعفر پاینده در عملیات ازاد سازی خرمشهر (عملیات بیت المقدس) بر اثر اصابت ترکش به ناحیه ی سر و گردن مانند سالار و سرورش امام حسین سر از تن جدا به دیار باقی شتافت.
متنی به دست خط شهید در نهم فروردین شصت و یک به این مضمون به جای مانده است :
خداوند می خرد از مونین مال و جان های ایشان را در عوض بهشت
من از خداوند بزرگ سلامتی رهبر انقلابمان امام خمینی را خواستارم و همیشه برادران دعا کنید که امام زنده بماند برادر من خواهش کوچکی از شما دارم ما که به جبهه می رویم جهاد اصغر می کنیم شما هم در شهر با منافقین و عوامل داخلی ان ها مبارزه کنید و نگذارید که منافقان و گروه های منحرف اسلام را که این همه خون پای ان ریخته شده نابود کنند.
برادرانم همیشه در خط امام باشید و امام را تنها مگذارید که اگر امام را تنها بگذارید خیانت است به قران و اسلام.
خداوند شما را یاری کند که بتوانید در راه او قدم بردارید.
برادرانم شعار مرگ بر امریکا یادتان نرود که امام می فرمایند: ( دشمن اصلی ما امریکا است)